شعر اربعین

آقای من

من همیشه دلم به این خوش بود
که تو آقا هوامونو داری
هر چی هم که سیاه و بد باشم
آخرش تنهامون نمی‌ذاری

گیرم اصلا که من پر عیبم
تو که اما بزرگ و والایی
بگو اصلا خود گناهم من
ولی میگن تو خیلی آقایی

دلت اومد ببینی اینجوری
شب و روزم پر عذاب شده؟
یه چشَم اشک و اون یکی خونه
زندگی رو سرم خراب شده

به همین راحتی ولم کردی؟
بیخیالم شدی به این زودی؟
من نیام کربلا می‌میرم که
یادمه خیلی مهربون بودی

قدر اون سالارو ندونستم
می‌دونم بی‌مرام و نامردم
من نمی‌فهمیدم کجا بودم
می‌گم حالا می‌گم غلط کردم

شاید اصلا درستشم اینه
حقمه هرچی اومده به سرم
حقمه کربلا نرم امسال
سخته اما خدایی درد حرم

ولی آقا اینم بگم به شما
هرچی هم که بدم دوسِت دارم
آرزویی ندارم الّا این
توی صحنت دوباره پا بذارم

کار و بارم شده فقط گریه
می‌خوام آقا بخونم از امشب
تا خود اربعینِ سال دیگه
روضه‌ی داغ حضرت زینب

بخونم از مسیر کوفه و شام
از مصیبت، اسیری و آزار
از صبوری کنار دروازه
از تماشا شدن توی بازار

 حسین کریمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا