شعر شهادت حضرت مسلم (ع)شعر وروديه محرم

حسین من

هر آن کسی که نَدارد به دِل غَم، از ما نیست
به سِرِّ عِشق نَشُد هَر که مَحرَم، از ما نیست

غَمِ تو را به دِلِ ما خُدا زیاد کُنَد
هر آنکه خواسته اَز تو غَمِ کَم، از ما نیست

دَلیلِ خِلقَتِ ما خوردنِ غَمِ عِشق اَست
مُخالفِ غَمِ ماهِ مُحَرَّم از ما نیست

فَقَط هَوای حُسِینیه را هَوَس داریم
اَسیرِ بَندِ هَوا و هَوَس هَم، از ما نیست

سیاهیِ عَلَمَش پاک و روسِفیدَم کَرد
دَخیل نیست هَرآنکه به پَرچَم، از ما نیست

سیاه لَشکَرِ اوییم و اِدّعامان نیست
شُکوهِ لَشکرِ شاهِ دوعالَم از ما نیست

لِباسِ مِشکیِ او داده آبِرو ما را
هَر آنکه نیست در اِحرامِ ماتَم از ما نیست

بَرای “اِرثِ پِدَر” تا همیشه مَمنونیم
نَصیبِ آنکه نَشُد “اِرثِ آدَم” از ما نیست

تَمامِ شادیِ دُنیا خُلاصه دَر گِریَه اَست
هر آنکه اَشک نَریزَد دَر این غَم از ما نیست

اِجازه اَز طَرَفِ مادَرَش شُده صادِر
وَگرنَه این هَمه اَشکِ دَمادَم از ما نیست

برای گِریه تَوَسُّل به “یا رُباب” کُنیم
“رُباب” بانیِ اَشک اَست و این نَم از ما نیست

حُضورِ “حَضرَتِ زَهرا” به روضه ها حَتمی است
یَقین نَدارد اَگَر کَس به این هَم از ما نیست

نَمَک به زَخمِ دِل از غُصّه ی تو می پاشیم
هر آنکه اَست به دُنبالِ مَرهَم از ما نیست

تو گِریه کَردی و ما گِریه کَرده ایم حُسِین
تویی مُقابلِ ما، این دو زَمزَم از ما نیست

تو را بِخاطِرِ دُنیا فُروخت کوفه وَلی
هِزار شُکر، که دَربَندِ دِرهَم از ما نیست

“سَرِ سَفیرِ تو از پُشتِ بام خورد زَمین”…
نوشته اَست به مَقتل، مُقَرَّم… از ما نیست!

نوشته؛ “شُد تَنَش اَز یِک قَناره آویزان”
هَر آنکه خون نَکُنَد گِریه زین غَم از ما نیست

برای مُسلِم تو جَدِّ تو گِریسته اَست!
که بَر مُصیبَتِ بی حَدِّ تو گِریسته اُست؟

 رضا رسول زاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا