شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

خونی شده بال و پرت

خونی شده بال و پرت

خونی شده بال و پرت ای همسر زهرا
فرق تو شکسته ست شبیه پر زهرا

تشبیه عجیبی ست مراعات قریبی ست
سجاده ی خونی تو و بستر زهرا

امروز سرت تیغ نمیخورد ، اگر که…
دیروز نمیخورد به آن در سر زهرا

داغ جگرت روضه ی مکشوف مدینه ست
از آتش و از شعله و از معجر زهرا

یک زخم تو را از نفس انداخت سه روزه
ای وای! نود روز چه شد پیکر زهرا

اما نمک روضه حسین است یقینا
چشم تر تو شاهد و چشم تر زهرا

ای شمر! تو بیرون برو از مقتل آقا
بیرون برو ای فتنه ز دور و بر زهرا

بالای همان تل بنشین یا برو خیمه
گودال شلوغ است … نیا دختر زهرا

علیرضا وفایی خیال

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا