شعر ولادت حضرت رقيه (س)

فاطمه ی دیگر

شب شب عشق است و جهان خرم است
مهر به دامان بنی آدم است
چشمهء چشم همگان زمزم است
بر لب اهل دو سرا این دم است
دیده گشوده به جهان کوثری
زینبی و فاطمهء دیگری

قلب و زبان و شریان از تو گفت
شاعر خوش لهجه روان از تو گفت
ماذنه در وقت اذان از تو گفت
خون خدا ، جان جهان از تو گفت
گفت که چشمم به تو روشن شده
خانهء من با تو چو گلشن شده

چرخ ، منیر از رخ تابنده ات
شاه و گدا خادمه و بنده ات
واژهء خاتون شده زیبنده ات
خون خدا محو یکی خنده ات
اکبرِ لیلا شده سرمست تو
ام بنین بوسه زند دست تو

ای که به هر حیث ز عالم سری
ماه جمالی و نکو منظری
قطره ای از کوثری و کوثری
زینبی و فاطمه ای دیگری
مدح تو باید بکند جبرئیل
ای شرف عرش خدا الدخیل

بانوی عشقی و دلم خانه ات
لیلیِ لیلا شده دیوانه ات
ماه دخیل درِ کاشانه ات
قبلهء جان گوشهء ویرانه ات
سوی شما دست دعا میبرم
خاک درت را به شفا میبرم

ای حرمت ملجاء ما السّلام
ای ثمر خون خدا السّلام
فاطمهء کرببلا السّلام
منزل تو شام بلا السّلام
روضهء تو روضهء رضوان من
نوکری ات فخر دل و جان من

از غم تو چشم ترم سوخته
آب نخوردی جگرم سوخته
سوخته ای بال و پرم سوخته
زین دم‌ جانسوز حرم سوخته
“عمه بیا گمشده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده”

داریوش جعفری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا