شعر مصائب اسارت كوفه

یا مظلوم

یا مظلوم

آنان که ماه را به سر نیزه ها کنند
آیا شود که رحم به شش ماهه ها کنند

عریان به خاک مانده عزیز ابوتراب
حقش نبود پیکر او را رها کنند

خوب است نیزه ها که شکستند در تنش
گاهی نظر به معرفت بوریا کنند

زشت است اینکه قافله ی غرق نور را
با آه و ناله همسفر اشقیا کنند

کرببلا شروع غم آل مصطفاست
آل یزید با دل زینب چه ها کنند

آورده اند تا که به دستان نحس مست
با خیزران حقوق لبش را ادا کنند

وقتش رسیده با جزع و ناله لااقل
از زیر دست چوب لبش را جدا کنند

ناصر دودانگه

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا