شعر شهادت حضرت ام البنين (س)

مدینه البکاء

هرروزغروب توی بقیع

می شکنه بغض آسمون

ستاره ها داد می زنن!!!

ام البنین روضه نخوون

 هر روزصدای گریه هاش

میرسه تا عرش خدا

از سوز روضه خوندنش

قیامتی میشه به پا

 

مدینه کربلا میشه

شهر فرشته ها میشه

آدم و یعقوبم میان

مدینه البکاء میشه

 

فرقی نمیکنه براش

کسی نیاد تو روضه هاش

عالمُ برهم می زنه

بغض نشسته تو صداش

 

به سینه و سرمی زنه

بقیع باهاش نوحه گره

دَم تمومِ نوحه هاش

«حسین غریب مادره»

 

رو خاکایِ  سرد بقیع

صورت چار قبر کشیده

طوری-غریب حسین- میگه

انگار که گودالُ دیده

 

پایِ بساط روضه هاش

عابرا گریه می کنن

بلند بلند فرشته ها

اون بالا گریه میکنن

 

از پسراش نشد یه بار

با کسی حرفی بزنه

زمزمه ی لبش شده:

حسین من بی کفنه

 

طاقت نداره, کارشه

شبا میره سئوال کنه

با گریه میخواد از رباب

عباسشُ حلال کنه

 

طفلی سکینه رو بگو

دل نداره نگاش کنه

روُش نمیشه مثل قدیم

ام البنین صداش کنه

وحید قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا