شعر شهادت حضرت رقيه (س)
کنج خرابه
نیستی، کنج خرابه رغبت اعجاز نیست
بال اگر باشد شکسته لذت پرواز نیست
حرف ها دارم فقط یک شب در آغوش منی
دیده ات را باز کن که وقت خواب ناز نیست
روی خاک افتاده بودی بوریایی داشتی
دامن من هست اگر در شام، زیر انداز نیست
نا مرتب ، نامرتب بودن من را ببخش
موقعی برگشته ای که دست و بالم باز نیست
چشم های خیره سر ما خاندان عفتیم
شرم کن رقاصه امشب، ناله هایم ساز نیست
دلبری دُر گرانی بود، شام از من گرفت
گیسوان سوخته قابل برای ناز نیست
ناصر دودانگه