شعر اربعین
از ما که گذشت
هستند به جز من همه حاضر
در خود نشکسته ام به ظاهر
از ما که گذشت ما نرفتیم
پابوس ، حلال هرچه زائر
جامانده مگر که دل ندارد؟
ای لطف تو شامل مسافر …
دیدم به طریق، اهل شهرند
مدیون محبت عشایر …
تقدیر من است بین روضه
حسرت بخورم به حال جابر
بر بد سفران محل ندادی
ماندند به کشور مجاور …
در روضه ببین کلافه ها را
دریاب دل اضافه ها را ….
هرکس به نیابتی رسیده
شبهای زیارتی رسیده …
روح تو گرفته است آرام
زینب به سلامتی رسیده
در دست گرفته گوشواره
از شام، غنیمتی رسیده …
از چهره بگیر شرم او را …
او با چه خجالتی رسیده …
می خواست نشان دهد ببینی
زینب به چه غربتی رسیده …
یک فاتحه خواند و شد حواله
بر شادی روح یک سه ساله…
ناصر دودانگه