شعر شهادت حضرت رقيه (س)

هنگام رفتن تو

هنگام رفتن تو چه لشگر شلوغ شد
شایدبرای غارت پیکر شلوغ شد
اینهابرای قتل عمو نقشه داشتند
گودال تو چرا دوبرابر شلوغ شد
دیدم همینکه پیکرت افتاد روی خاک
بازارکار نیزه وخنجر شلوغ شد
هرکس برای کشتن تو ضربه ای زدُ
کمکم برای بردن یک سرشلوغ شد
رفتی وعمه ماندُ یتیمان بی پناه
خیلی برای غارت معجر شلوغ شد
چشم تمام لشگریان سمت خیمه بود
وقتی بریده شدسرت این ور شلوغ شد
باباسوار ناقه عریان که می شدیم
دوررباب وعمه وخواهر شلوغ شد
اموال خیمه هات به چوب حراج خورد
بازارکوفه جمعه آخر شلوغ شد
گفتیم ازدری که کسی نیست رد شویم
یک مرتبه دهانه آن در شلوغ شد
دیدی همینکه حرف خرید کنیز شد
دورسکینه بود که دیگر شلوغ شد!
درآن خرابه ای که کسی فکر مانبود
توآمدی ومجلس دختر شلوغ شد

مهدی نظری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا