لبی که تشنه ترین بود را به اکبر داد
مکید آن لب و شد عشق ، التیام علی
به دید لشگریان گر چه بود ، پیغمبر
تمام بغض عدو بود ، بهر نام علی
لبی که تشنه ترین بود را به اکبر داد
مکید آن لب و شد عشق ، التیام علی
به دید لشگریان گر چه بود ، پیغمبر
تمام بغض عدو بود ، بهر نام علی
لبی که تشنه ترین بود را به اکبر داد
مکید آن لب و شد عشق ، التیام علی
به دید لشگریان گر چه بود ، پیغمبر
تمام بغض عدو بود ، بهر نام علی
لبی که تشنه ترین بود را به اکبر داد
مکید آن لب و شد عشق ، التیام علی
به دید لشگریان گر چه بود ، پیغمبر
تمام بغض عدو بودد ، بهر نام علی
بر آن تاریکیِ مطلق زَر آورد
به روی دست طفلی مضطر آورد
نیازش چند قطره آب شد که
سه شعبه بین حرفش سر درآورد
من را پدر به دست عمو داد و بعد از آن
با یک نفر خوشم که همان است جان من
شیرینیِ محبت او چیز دیگری است
احلا من العسل شده ورد زبان من
مثل خداست رحمت بی انتها ، حسین
مثل دعاست بر لب عشاق ، یا حسین
آری دوعشق جا نشود در میان دل
اما یکیست در دل مستان ، خدا حسین
تا به دوش مصطفی تکلیف را ایزد گذاشت
از برای منکرانش ، تا به محشر حد گذاشت
چشمه چشمه از غدیرش رفت نعمت در جهان
رود شد در هر کجای عالم از خود رد گذاشت
دست خالی بیاد و خالی بره ، نه نمیشه
اونی که شفا گرفت تازه مریض تو میشه
پُر مهمونه همیشه سرِ سفرَه ت آقاجون
برا مهمون نوازی ها بیستِ نُمره ت آقاجون
تا امامی مهربان داریم ما
در میان جسم جان داریم ما
در طواف کوه مهر و بخششیم
سینه ایی آتش فشان داریم ما
خاطر تو ز هر کوچه سر درآوردم
به عشق مجلستان بود پر درآوردم
تفعلی زدم و فال روضه ات آمد
برای آدم و عالم خبر درآوردم
دمی که جمله مکاتب غروب خواهد کرد
اذان صبح قیامت علی والله ست
تمام بیرقشان متهم به نابودی است
فقط علیست که تا حشر پرچمش بالاست
هر جا که هست نور خدا ، سایه اش علی است
اقرار کرده کعبه که سرمایه اش علی است
قافِ جهان به روی عمودی امان گرفت
عرشی که آفریده شده ، پایه اش علی است