شعر شهادت حضرت زهرا (س)

صفای خونه

صفای خونه حضوره مادره
برکت زندگیمون همین بوده
مادر هر چی بمونه خیلی کمه
مادر هر وقت که بره خیلی زوده
واسه دختر هیچکی مثل مادرش
نمیتونه انقده عزیز باشه
زینبت تو عالم خودش میگفت؛
مادرم باشه ، حالا مریض باشه

آب گذاشتم بالایِ سر حسین
موهایِ زینبتم شونه زدم
دلِ شب دلشوره ی چی و داری؟!
مگه من حرفِ کارِ خونه زدم

همش اصرار داری که نون بپزی
واسه زخمات بده گرمای تنور
میشینی پاش و فقط اشک میریزی
هی حسین حسین میگی پای تنور

میزاری سرِ حسین و رو سینت
اینجوری دردات و تسکین میکنی
چرا وقتی صورتش رو میبوسی
دیگه هی خولی رو نفرین میکنی؟

قربونِ صورت سرخت پسرم
زیر خورشید که برافروخته میشه
بمیرم یه شب میاد کنج تنور
نصف قرص صورتت سوخته میشه

ایمان دهقانیا

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا