شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

شاه لو کشف

امشب خرابم اوّلِ این چند صف کو
مستم کسی که میشود با من طرف کو
آن جام که بردارم و گیرم به کف کو
ساقیِ دامن پاک، شاه لو کشف کو
صیاد تیرم کرده، مُردم پس هدف کو
شد دیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو

امشب خدا هست و علی هست و ملائک
یعنی مساوی می شوند اعداد با یک
جز وجه حق و اوست کلُّ شیء، هالِک
گویند سائل را در این میخانه سالک
پس تو بگو با بوذر و سلمان و مالک
شد دیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو

گویا شده رمزِ به بالاها رسیدن
یا رب بحق المرتضی العفو گفتن
پس رزق ما هم هست بعد توبه قطعاً
هو یا علی هو یاعلیِ نامعین
بر روی قبر من فقط یک جمله بِکَّن:
شد دیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو

دارد هزاران مزرعه گندم، ری تو
دور سر زهرا طواف عمره ی تو
شیرین شده کام حسین از خمره ی تو
از صد گذشتی، یکصد و ده نمره ی تو
با ساغر تو می روم در زمره ی تو
شددیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو

اعلاترین تسبیح استغفار زینب
شاه عرب ای اولین سالار زینب
هستی نمک بر سفرهء افطار زینب
امشب گره وا کن علی از کار زینب
رفتی به مسجد گفت چشم زار زینب
شد دیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو

حیدر شکاف کعبه است این یا سر تو
افتاده بر سجاده، شیر پیکر تو
دیدی نشد پاگیرِ این مسجد، پَر تو
دیدی که مرخص شد زمین از محضر تو
دارم به سینه می زنم با دختر تو
شد دیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو

این شهر با زینب، سر سازش ندارد
خشک است و خورشیدش غم تابش ندارد
غیر کلوخ و سنگ که بارش ندارد
در دست، غیر از نیزهء سرکش ندارد
چشم عقیله غیر این خواهش ندارد
شد دیر، صبرم کم شده، شاه نجف کو

رضا دین پرور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا