شعر شهادت حضرت زهرا (س)

وای مادر

چه روضه ایست که هرکس روایتش می کرد
بنای گریه به وضع مصیبتش می کرد

چه می شد از دل آن کوچه برنمی گشتند
قضا به لطف قَدَر خرق عادتش می کرد

برای جمله ی کوتاه هم مجال نداد
وگرنه فاطمه او را نصیحتش می کرد

“زکیّه” هیچ زمان حرف تُند نشنیده
و کاش راهزن این را رعایتش می کرد

حرام لقمه به مادر دو دست سیلی زد…
گلی که لمسِ نسیمی اذیتش می کرد

آهای گریه‌کنان! فاطمه زمین افتاد
هجوم چکمه‌ جسارت به ساحتش می کرد

یکی ز تکّه‌ی آن گوشواره‌ها گم شد
حسن وگرنه همان شب مرمتش می کرد

عذاب روحی فرزند،داغ ناموس است
مغیره هم چه جفایی به غیرتش می کرد

دعای مادرم این روزها فقط مرگ است
اجل ز طعنه ی همسایه راحتش می کرد

بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا