کار من در زندگی این است تنها، نوکری
کار تو لحظه به لحظه از گدایان دلبری

من که با پای خودم اینجا نمی‌آیم، فقط
می کشد من را به اینجا دست لطف مادری

یا امام رضا(ع)

هر کسی با یک نگاهت، جَلدِ این پابوس شد،
“پَرسیاه” آمد در آخِر کفتری در توس شد

پیله‌ی مشهد به اذنت کِرم را پروانه کرد
برکه‌ای ساکن، روان شد؛ حل در اقیانوس شد

دامن دامن گل معطر بفرست

دامن دامن گل معطر بفرست
بر فاطمه و احمد و حیدر بفرست

با صوت جلی به عشق اولاد علی
ذکر (صلوات) را مکرر بفرست

 کمیل کاشانی

یا رسول الله(ص)

مکه را امشب شکوهى دیگر است
مروه امشب با صفا پا تا سر است
نور باران باختر تا خاور است
دامن بانوى شب پر اختر است

بهارِ خلقت عالم

کشیده جوهره‌ی این قلم، جمال محمد
رسیده بیتِ طلایم به وصفِ حال محمد

نوشته خطِّ دلم از مقام و جاه پیمبر
ندیده غیرِ علی در جهان، مثال محمد

مهر و رحمت

جهانی محو مهر و رحمت و صدق و صفایش شد
و جبرائیل محو سجده ها و ربنایش شد
قسم بر احمد مرسل که محبوب خدایش شد
غریبه نیست آن کس که محمد آشنایش شد

یا نبی الله(ص)

چیزی نکشیدیم ز دریای محمد
تنها شده تر کوزه ز صهبای محمد

خشنود تر از حضرت مولاست، پیمبر
وقتی بنویسیم علی جای محمد

یا رسول الله(ص)

نمایشنامه‌ی “خلق جهان” را بازخوانی کرد
برای رفع نقص خلقت احمد را نشانی کرد

ردای روشن پیغمبری شد جامه‌ی احمد
نمایشنامه را با این عمل دارای آنی کرد

بر خلایق لطف کردی

بر خلایق لطف کردی، منتها برعکس شد!
پاسخ «خوبی» نمیدانم چرا برعکس شد؟

خوب بودی، با بدی امّا جوابت داده‌اند
سنّت آن روزگاران با شما برعکس شد

تو کریمی و ما گدا هستیم

تو کریمی و ما گدا هستیم
آسمانی… شبیهِ بارانی
گرچه عنوانِ عسکری داری
حَسنِ دومِ کریمانی

یا علی جان مددی

به نامِ بسملهِ مصحفِ وجود، علی
که بوده در سحری که کسی نبود، علی
به نامِ سِرّ جَلی، لایقِ سجود، علی
شهید و شاهد و مشهود و هم شهود، علی

یا علی جان

گرچه به آرامش تو در بستر غنودی
لرزه به جان کافران افکنده بودی

یکبار دیگر با شجاعت یا علی جان
بهر پیمبر بذل جان خود نمودی

 جواد کریم زاده

دکمه بازگشت به بالا