شعر شهادت امام كاظم (ع)

آوای باران

با گریه،با آه دمادم می نویسند
در ذیل مُصحف،شرحِ ماتم می نویسند
اندوه را با جوهر غم می نویسند
این روضه را مثل مُحَرَّم می نویسند

کوچه به کوچه مجلس ماتم گرفتند
کَرّوبیان با روضه خوان ها دم گرفتند

آیات قرآن حضرت موسی بن جعفر ع
تسبیحِ ایمان حضرت موسی بن جعفر ع
آوای باران حضرت موسی بن جعفر ع
دردی و درمان حضرت موسی بن جعفر ع

لب تشنه ی عشق توام باران عطا کن
از دردمندان توام درمان عطا کن

چشم مرا تر کن زمان ربّناها
لطفاً نگاهم کنم میان این گداها
پیچیده در هفت آسمان ها این صداها:
یا “فاطمه معصومه”ها و یا “رضا” ها

خورشید و ماه آسمانِ مُلک ایران
فرزندهایت صاحبان مُلک ایران

موسی طور غم عصایت را شکستند
با زجر تو قلب رضایت را شکستند
نامردها دست دعایت را شکستند
زیر لگدها ساق پایت را شکستند

چیزی برای تو به جز ماتم نمانده
نای مناجاتی برایت هم نمانده

سجاده اش را خیسِ اشک ربنا کرد
درد تمام دردمندان را دوا کرد
در حق دشمن نیمه ی شب ها دعا کرد
امّا به دست تازیانه روزه وا کرد

آه از غروب درد و قلب پست دشمن
افطارها غم خورده ای از دست دشمن

شیعه هنوز از غُصه ات تشویش دارد
داغ تو را در سینه بیش از پیش دارد
سِندی کافر بد زبانش نیش دارد
روی لبش دشنام قوم و خویش دارد

با ذکر مادر درد پهلو می کشیدی
داغ حسن را کنج زندان می چشیدی

در این قفس بال و پری دیدم؟ندیدم
جز روضه چیز دیگری دیدم؟ندیدم
زیر عبایت پیکری دیدم؟ندیدم
جز استخوان لاغری دیدم؟ندیدم

داغ تو ما را کشت ای فرزند زهرا
عَجِّل وفاتی خوانده ای مانند زهرا

با جوهر خون نامه ات توقیع گردید
اندوه تو در روضه ها توزیع گردید
آیه به آیه سوره ات تقطیع گردید
بر تختِ‌پاره پیکرت تشییع گردید

با این همه..،تو بی کفن ماندی؟نماندی
آقا!بدون پیرهن ماندی؟نماندی

اصلاً تنت آماج تیغ و نیزه ها شد؟!
از پشت سر راس تو از پیکر جدا شد؟!
اینگونه دور خیمه هایت شر به پا شد؟!
ناموس تو راهیِ شامات بلا شد؟!

پس هیچ دردی مثل درد کربلا نیست
پس هیچ داغی داغ شاه سرجدا نیست

بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا