شعر مدح حضرت ابوتراب

فَمَن یَمُت یَرَنی

تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است

مگر نگفتی علی جان؛ فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است

ذوالکمال

باید برای مدح علی ذوالکمال بود

یا غرق در میان یم لا یزال بود

گویم چه من که محتشم آتشین‌سخن

در وصف میم نام علی لال لال بود

خُلد بَرین

مَجذوب تو شد کوخ نشین کاخ نشین هم

بَر روی زمین بودی و در خُلد بَرین هم

یک لحظه در آن بودی و یک لحظه درین هم

فهمیده ز تدریس تو جبریل اَمین هم

امام اوست

قسم به خالق بى چون و صدر بَدر انام

كه بعد سيد كونين، حيدر است امام

امام اوست، به حكم خدا و قول رسول

كه مستحق امامت بُود ز نصّ كلام

زنده کن

بایست کوه بداند وقار یعنی چه؟

بتاب ماه ببیند نگار یعنی چه

شبی به روی خودت میزبان حاتم باش

که تا نشان بدهی سفره دار یعنی چه

اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ

” یا مَن تُحَلُّ… ” دامن ِ حیدر ، گره‌گُشاست

توبه ، دخیلِ عصمتِ این مَظهرِ خداست

او دست ِ رد به سینه‌ی سائل ، نمی‌زند!

” اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ… ” اخلاقِ مرتضاست

عشق علی

پیر با عشق علی میل جوانی میکند

بعد از آن هم دم به دم لعنت به ثانی میکند

هرکجا مدح علی گفتند زهرا آمده

کار مجلس را همیشه شخص بانی میکند

چه فایده؟!

در خُم اگر شراب نباشد چه فایده؟!
چشمت اگر پر آب نباشد چه فایده؟!

آتش گرفته ام که به بزمت رَهم دهی
در بزمِ مِی کباب نباشد چه فایده؟!

ذکر یا حیدر

ذکر یا حیدر به جانم نور ایمان ریخته
یا علی گفتم که دیدم قلب قرآن ریخته

می دهد از ناودان کعبه حاجت بیشتر
آب باران نجف که زیر ایوان ریخته

عشق علی

دانه را صیاد می پاشد، کبوتر میخورد
زحمتش را می کشد مولا و نوکر میخورد

خلقتم دست خدا بود و علی و فاطمه
ریشه ام حتماً به سلمان یا ابوذر میخورد

یا حیدر کرار

علیست آنکه فلک را ستاره باران کرد
همان کسی که خدا را به ما نمایان کرد

سلامتی علی میدهد خدا صدقه
تصدق سر او رزق را فراوان کرد

حب علی

می کشند امشب مرا بالا و بالا از نجف
سود بالا می دهد بازار دنیا از نجف

اهل ایرانم ولیکن لهجه دارم چون عرب
مادرم اهل مدینه هست و بابا از نجف

دکمه بازگشت به بالا