وقت استغفار ابراز ندامت می کنم
رو مگردانی ز من وقتی که صحبت می کنم
فاصله انداخته طوری میان ما گناه
در میان شهر خود هم حس غربت می کنم
آبرو ریزی محشر کار دستم می دهد
بد حسابم بد حسابم باز غفلت می کنم
به بزرگی خودت این بی سرو پا را ببخش
تو حلالم کن کم ابراز محبت می کنم
تا تو را دارم چه کم دارم کنار تو خوشم
با نداری نیز احساس سخاوت می کنم
به گنهکاران خبر دادند تو بخشنده ای
با امیدی می نشینم با تو خلوت می کنم
یک نجف می خواهم از تو سالیانی می شود
من تو را با یا علی هایم عبادت می کنم
در دلم شوقی و در دستم زیارت نامه ایست
لحظه ی دل تنگی ام با اشک نیت می کنم
شهر ری می آیم و با یک سلام از راه دور
درشب جمعه حسینم را زیارت می کنم
ناصر دودانگه