یا الله

سرمه به چشمای دلبرت زدی
چه حنایی به مویِ سرت زدی
دیگه ناامید شدم بیای پیشم…
چه عجب! سری‌ به دخترت زدی

عشق بابا

دارد این ضرب‌المثل را کُلِّ دنیا می زند
قلب دختر ها فقط با عشق بابا می زند

گرچه کم وزن است امّا جان ندارد دست من
پرده ی روی طبق را عمه بالا می زند

پروانه ایم

پروانه ایم..،از شمع، استدعای ما شاهد
غم پروریم،اندوه جان‌فرسای ما شاهد

از هرچه غیر عشق تو بیزارِ بیزاریم
بی اعتنا بودن به این دنیای ما شاهد

عزیزم حسین

تویی دریای بی پهنای خِلقَت..،ما نَم‌َت هستیم
تو بیش از ظرفیت‌های وجودی،ما کم‌َت هستیم

ملالی نیست..،ما را حبس کن در پیله‌ی داغت
که این پروانه‌بودن را بدهکار غم‌َت هستیم

آقای من

تا که چشمش به آب می افتد
یادِ طفل رباب می افتد

کوهِ آتشفشان اندوه است
از نگاهش مُذاب می افتد

یاحسین

شیرین شود به بُردن نام تو کام ما
این یاحسین ماست شراب مدام ما

تنها دو قطره اشک برای تو ریختیم…
زهرا به یاد خویش سپرده‌است نام ما

آغازِ بهارِ شیعه

آن کف پایی که بر خاک بیابان خورده باشد
فیضِ آن این است که خار مغیلان خورده باشد

“اَلبِلاءُ لِلوِلا”..،یعنی پری که در مسیر است
بیشتر باید یقیناً، تیر شیطان خورده باشد

یوسف”گُم‌گَشته

تا قدم هایم به سمت تو وصالی تر شده
جاده ی پُرپیچِ هِجرَت اِنفِصالی تر شده

“یوسف”گُم‌گَشته باز آید به کنعان یا که نَه!؟…
فرضِ بیناییِ “یعقوب” احتمالی تر شده

پاگیر ماتمیم

پاگیر ماتمیم..،عقب هم نمی کشیم
عمری گذشت و دست از این غم نمی کشیم

از بس شبانه دور و بر شمع میپریم
باران اشک هم برسد..،نم نمی کشیم

زینب رسیده کوفه

پایانِ باشکوه،به کابوس بد بده
زینب رسیده کوفه..،پدر جان مدد بده

چشمان شور،آینه ات را نظر زدند
در پیش خانه ی تو سرم را به در زدند

بانگِ بُکا

سکوت بودم و بانگِ بُکای من برگشت
در این حسینیه حال و هوای من برگشت

گرفته بود گلویم..،میان روضه ی تو
چقدر داد زدم تا صدای من برگشت

آقای من

ای کاش یک ثانیه با ما همنشین باشی
سخت است عمری این چنین تنهاترین باشی

خاک “دلم” تسخیرِ بیگانه نخواهد شد
ای دوست!وقتی صاحب این سرزمین باشی

دکمه بازگشت به بالا