شعر شهادت حضرت عباس (ع)

پرچم سبزِ اباالفضل

ابر اندوهیم و چشمی غرقِ نَم داریم ما
سالیان سال از داغ تو می باریم ما

گریه..،تنها بر مصیبات عظیم‌ات جایز است
غیر از این گریه ز هرچه گریه بیزاریم ما

حاصل یک سال زحمت،در محرم می رسد
میوه‌ی چشمان ما “اشک” است،پرباریم ما

خرجیِ چشمان ما را فاطمه پرداخت کرد
تا دم محشر به این مادر بدهکاریم ما

هفت‌پُشتم کفشدار روضه‌هایَت بوده‌اند…
آبرویِ خویش را مدیون این کاریم ما

جاروی‌ِ دست مرا شاه خراسان داده است
نسل اندر نسل از خُدّام درباریم ما

دخترت هر شب مرا کُنج همین هیئت نشاند
در شلوغی‌ها به‌لطفش باز جا داریم ما

سقف هیئَت‌ها پناه بی پناهی های ماست
سایه‌ات‌ را برندار آقا..،گرفتاریم ما

روضه‌ات دارُالشَّفای درد‌های بی دواست
هر زمان هیئت نمی آییم بیماریم ما

جان جُون‌ات با نگاهی روسیاهت را بخر!…
برده‌های پاپتیِ بین بازاریم ما

تک تک ما پرچم سبزِ اباالفضلِ توایم
در حقیقت بیرقی در دست دلداریم ما

آبروی ساقی اهل حرم با آب ریخت…
در عزایِ شرمساری اش عزاداریم ما

کاش یک جُرعه رباب از آب می نوشید..،آه…
تا ابد در حسرت مشک علمداریم ما

بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا