شعر ولادت امام زمان (عج)

سلام برمهدی

 

باران لحظه های پر از خشکـسالـیَم!

احساس آبیِ غزلِ احتمالـیَم!

در این اتاق یک_دو_سه متری م ,دلخوشم

با رنگ آسمانی ِ گلهای قالـیَم

تا کی صدای آمدنت طول می کشد؟

پیغمبر قبیله! امام اهالـیَم!

وقتی غروب می شود و گریه می کنی

آیا نمی شود به نگاهت بـمالـیَم

دنبال ارتفاع ِ خودم آمدم, اگر

اطراف گیوه های تو در این حوالـیَم

ای رمز جدول همه ی “جمعه نامهها “

تنها جواب آینه های سوالیم!

یک روز هم اذان ترا پخش می کنند

از پشت بام حنجره های بلالـیَم

تو لهجه ی زبان خدایی و من ولی 

از پایه ریز های زبانهای لالیم 

حالا کنار چشم تو لکنت گرفتهام 

من دوستدالمت تو بگو دوست دالیم ؟

علی اکبر لطیفیان

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫5 دیدگاه ها

  1. ای انتظار جاری ده قرن تا هنوز/
    بی تو غروب می شود این روزها هنوز
    اما هنوز چشم جهانی به راه توست/
    این جمعه آه می رسی از راه یا هنوز . . .؟

    اللّهُمَّ عَجّل لِوَلیکَ اَلفَرَج ?

  2. ما مست علوفه ایم ، مردن بهتر
    بی برگ و شکوفه ایم ، مردن بهتر
    از غیبت طولانی مولا پیداست
    ما مردم کوفه ایم ، مردن بهتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا