شعر ولادت حضرت زهرا (س)

یا فاطمه الزهرا(س)

چه دختری که به طوفش منا اجازه گرفته
منا و مروه و حتی صفا اجازه گرفته

چه دختری که برای غم دقایق عمرش
قَدَر نشسته دو زانو، قضا اجازه گرفته

صدیقه طاهره

شرح خیرالعمل ولایت توست
زندگی وام دار خلقت توست
ای معمای آفرینش که…
قبل هر نور نور رحمت توست

انسیه‌الحور

الا انسیه‌الحورا! الا خیرالنسا! زهرا
بخوانم با کدامین یا چه بنویسم تو را؟ زهرا!
نه تنها حمد و توحیدی و والعصری و والشمسی
تویی تو کوثر و تطهیر و فجر و انما، زهرا!

کوثر طاها

رفت از دلِ فردوس هزاران قلم آورد
اندازه‌ی آفاق ورق روی هم آورد

می‌خواست که جبریل کمی از تو نویسد
جایی که خدا نامِ تو را محترم آورد

یازهرا(س)

می زنم باز چون کبوتر پر
دور و اطراف شهر پیغمبر
با خدیجه می آورند از عرش
سوره ای قدر وسعت کوثر

کویریم و بی تاب

کویریم و بی تاب باران زهرا
فقیریم و محتاج چشمان زهرا
بگویید ما را گدایان زهرا
بخوانید یکتا پرستان زهرا

یا زهرا(س)

هر دل که بیمار است دلداری ندارد
یا مثل ما چون فاطمه یاری ندارد

هر کس ندارد فاطمه ، در هر دو عالم
دارم یقین رونق به بازاری ندارد

ماندگار

در خاطره ماندگار بودن
آیینهء ذوالفقار بودن
حوریه و خانه دار بودن
اینقدر بزرگوار بودن

لیله قدر است

پر خرد نرسد تا معانی نامش
شکسته بال خیال از تصور بامش

چگونه وصف کنم جایگاه زهرا را
کسی که جنت ما هست تحت اقدامش

برعشق دل سپردن

عشاق نوع مردنشان جوردیگری است
برعشق دل سپردنشان جوردیگری است

بعداز ممات جانب معشوق می روند
یعنی بهشت بردنشان جور دیگری است

وجــود عـشــق

وقتش رسیـده است خـدا، عشـق، رو کند
تــا بــا وجــود عـشــق جـهـان را نکـو کند

هـرکــس پـی سعـادت و فـوز عظیـم بـود
در سینه عشق فاطمه را جست و جو کند

ام‌ابیها

عالم نبود، فاطمه اما حضور داشت
قبل از شروع خلقت دنیا حضور داشت

در آن زمان که ظرف مکان و زمان نبود
روح بزرگ حضرت زهرا حضور داشت

دکمه بازگشت به بالا