از اول که مهرگدایی به ماخورد
گذار دل ما به این کوچه ها خورد
سرهرکه بر خاک پای شما خورد
به تعبیر بهتر به عرش خدا خورد
شعر وفات حضرت ام كلثوم (س)
آه زینب باز هم باید عزاداری کند
ام کلثومم که بعد از تو مرا یاری کند؟
آه ای آیینه ی زینب در عالم الوداع
مونسم ، دلگرمی ِ پنجاه سالم الوداع
نامِ تو چون نامِ زینب زخمِ جانِ کربلاست
شاهدِ این دردِ پنهان آسمانِ کربلاست
ام کلثومی و در کرب و بلا نقش آفرین
مثلِ زینب سینه ات مرثیه خوانِ کربلاست
در داغ او باید ز خون جوهر درآورد
اندازه ی خاک زمین دفتر درآورد
هفتاد و دو داغ و بلا را دید اما
پرچم برای یاری خواهر درآورد
تفسیر بی پایان کوثر ام کلثوم
تصویر ناپیدای مادر ام کلثوم
نور خدا را دیده ام در ام کلثوم
اول بگو زهرا و آخر ام کلثوم
زینب صُغراست او؟ یا مادر کلثوم بوده
یا خطوط درهم تاریخ نامفهوم بوده؟!
کِی به دنیا آمده؟ کی رفته؟ کی همسر گزیده؟
در کدامین خاک مدفون است؟ نامعلوم بوده!
می نویسم به اذن ثارالله
از زنی با وقار همچون ماه
راوی صادق بنی هاشم
از علوم خفی حق آگاه
به روی قلب عاشق می شود زخمی کهن پیدا
کمال عشق تنها می شود در سوختن پیدا
من و شمع و شب و پروانه ، اهل ماتمآبادیم
در این غربت ، خدا را شکر ، کردم هموطن پیدا
ای نخل کوثر را ثمر یا ام کلثوم
ای مایه ی فخر بشر یا ام کلثوم
ای دومین زینب، سراپا زینت اب
ای زینت نام پدر یا ام کلثوم
بیگانه نیستم ، ولی بی لیاقتم
در نوکری به محضرتان کم سعادتم
کم گفته ام ز غربت و تنهایی شما
من را ببخش خواهر آقای کربلا