شعر ولادت امام باقر (ع)

یا محمد باقر(ع)

آنکه بر چشمان ما پیراهنی گلفام داد
ذره تا خورشید گردد شبنمی انعام داد
اشک را از باده ساقی کوثر آفرید
در ضیافت خانه‌اش هر دیده ای را جام داد

ماه بهشتی

بر لب ساحلی که جا ماندم
شادم از اینکه کشتیَم آمد
باید امشب به آسمان بروم
چون که ماه بهشتی ام آمد

آقای من

روشن تر است این پسر از ماه،صورتش
گردن کشیده ماه خودش هم به رویتش

ماه رجب به ماه عرب چشم دوخته
معلول خیره ست به دقت به علتش

این الرجبیون

هلال ماه رجب مقدمت مبارکباد
دوباره پرتو رویت به شهر ما افتاد

سلام ماه خدا ماه عفو و بخشایش
ز یمن تو شده بیت گلین دل آباد

ولی الله آمد

پهن شد سفره ی رحمت ، ولی الله آمد
آب و آیینه بیارید شهنشاه آمد
خیره شد چشم فلک ، ماه تر از ماه آمد
اولین مژده ماه رجب از راه آمد

یا باقرالعلوم

دنیا سیاه بود که نوری بلند شد
خورشید از کرانه ی دوری بلند شد
در بین شهر نغمه‌ی شوری بلند شد
در دشت جهل،سرو شعوری بلند شد

شبیه نور

شبیه نور؛ بی پایان خصالِ حضرتِ باقر(ع)
قلم شرمنده شد از وصف حالِ حضرتِ باقر(ع)

چه خورشیدانه روشن کرد تکلیف خلایق را
احادیث گوهربار و زلالِ حضرتِ باقر(ع)

یابن فاطمه(س)

زد باد صبا مژده که ماه رجب امد
از عشق خدا هیبت عالم به تب امد
ان نغمه که مطرب زده از چنگ الهی
چنگ همه عالم به صدا از طرب امد

یا باقرالعلوم

مولای هر سرا تویی یا باقرالعلوم
از نسل هل اتی تویی یا باقرالعلوم

یک جلوه ات به ظاهر و باطن بیانگر است
پیدای هر کجا تویی یا باقرالعلوم

یا باقرالعلوم

پـر از سـتــارهٔ دانــش شـد آسـمــان دلـت
تـمـام علـم نـهـفـتــه‌ســت در مـیــان دلت

به محضر تو همه هسته‌های علم شکافت
خـــرد چـو گــوهــر دریــای بی‌کـران دلت

پدر علم

جلوه می‌بارد از جمالِ علی
جذبه می‌جوشد از جلالِ علی

همه خیراتِ آسمان و زمین
نوشِ جانِ علی و آلِ علی

یابن الحسین(ع)

آنکه بر چشمان ما پیراهنی گلفام داد
ذره تا خورشید گردد شبنمی انعام داد
اشک را از باده ساقی کوثر آفرید
در ضیافت خانه‌اش هر دیده ای را جام داد

دکمه بازگشت به بالا