شعر ولادت امام هادی (ع)

یا امام هادی(ع)

خدا را شکر در حصنِ حصینم
به زیر سایه ی قرآن و دینم

خدا را شکر در وادیِ توحید
یکی از مسلمین و مومنینم

یا هادی‌الاُمَم

ای «سُرّ مَن رَأیٰ»ی نگاه فقیرها
ای رویش امید به جان کویرها

ای خالق قصیده‌ی مدح ذواتِ نور
ای جامعه‌سُرای تبارِ کبیرها

یا هادی‌الاُمَم

ای «سُرّ مَن رَأیٰ»ی غم ما فقیرها
ای رویش امید, میان کویرها

ای خالق زیارت کلّ ذواتِ نور
ای جامعه سُرای تبارِ کبیرها

زیباترین سلاله

ای عاشقان دوباره زمان صفا رسید
نوری دگر زمنبع نور خدا رسید
رخشنده گوهر صدف آسمان عشق
زیباترین سلاله ی خیرالوری رسید

نور چشم

تمام زاویه ها را کشیده ای قائم
آهای سرو قدِ سرترین٬سرت سالم

غزال “اُم ولد” نور چشم های جواد
پدر بزرگ شب قدر حضرت قائم

هستی ام

ای آنکه هستی ام شده ای از قدیم ها

ای عاشقِ تو حضرتِ عبدالعظیم ها

با گَرد و خاکِ صحنِ تو ادغام شد گِلَم

ویران شده چُنان حرمَت بارها دلم

شعر ولادت امام هادی

شروعِ عشق، به نامِ خدا، به نامِ شما
من آفریده شُدم تا شَوم غلامِ شما
هزار شکر نبوده هنوز روی سرم
به غیرِ سایه ی لطفِ عَلَی الدَّوامِ شما

یا هادی آل محمد

تا کتاب آفرینش باز شد
عاشقی بال و پر پرواز شد
تا که قدری اب و خاک آدم شود
بادم هو یا علی اعجاز شد

نوبت عشق است

نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است

ابنُ الجواد

سپاس و حمد خدا را که ناز و نعمت داد

به نسل‌های بشر ذات پاکِ فطرت داد

زبان برای تشکر، دهان برای بیان

نفس برای حیات و بدن به قدرت داد

ایها العشق

تو به ما نور را نشان دادی!
ایها العشق! ایها الهادی!

ای دلیلِ طراوتِ چشمه!
روشنابخشِ هرچه آبادی!

کبوتر حرم

اجازه هست مرغ دل, کبوتر حرم شود
و با فرشته های وحیِ عشق, هم قدم شود

اجازه هست این کبوتر نشسته در حرم
پر شکسته اش برای مدح تان قلم شود

دکمه بازگشت به بالا