شعر مدح امام حسين (ع)

دخیل حسینیه ها

چه خوب است آب و هوایی که دارید

همیشه بهشت است جایی که دارید 

الهی نبیند به خود روی خلوت

شلوغی این کوچه هایی که دارید 

مجال عرق ریختن هم ندادید

به پیشانی این گدایی که دارید 

نمی خواهم اصلاً بفهمم که ما را

کجا می برد ردّ پایی که دارید 

همین که شما می بریدم, یقیناً

شبی می رسم تا خدایی که دارید 

از امروز نامه رسان حسین است

پر فطرس بینوایی که دارید 

برایم هوای بهشتی بالا

حرام است با کربلایی که دارید 

شما با خدا با خدا با خدایید

و من با شمایم شمایی که دارید… 

مرا خیمه کربلا می نویسید

دخیل حسینیه ها می نویسید 

دل بی قرار اختیاری ندارد

اسیر است و راه فراری ندارد 

مقامات عاشق فنا می پذیرد

اگر هم بمیرد مزاری ندارد 

کسی که بنا نیست بی سر بمیرد

چه بهتر دل بیقراری ندارد 

دل بی حسین اصل و فرعش زیادی ست

شبیه درختی که باری ندارد 

دل بی حسین از گل بدترین هاست

دل بی حسین اعتباری ندارد 

فرشته چرا؟ خوش به حال من و تو

ملک آن چه را که تو داری, ندارد 

بود ذکر سجاده هر فقیری

امیری حسین فنعم الامیری 

همه زیر پایند و بالا حسین است

همه قطره هستند و دریا حسین است 

چه رسم خوشی… که زمان تولد

کلام نخستین ما یا حسین است 

حسن یا علی فاطمه یا محمد

تجلی این چهار تن با حسین است 

حسن هم حسین است, علی هم حسین است

محمد حسین است و زهرا حسین است 

همین که به جز عشق چیزی نگفتیم

تجلی “لا ذکر الا حسین” است 

گنهکارها نیز ترسی ندارند

قیامت اگر دست آقا حسین است 

شه عالمینیم, الحمدلله

غلام حسینیم, الحمدلله 

ندیدم کسی را گدایش نباشد

مسلمان یا ربنایش نباشد 

مسیر تکامل یقیناً محال است

اگر کربلا انتهایش نباشد 

برای جهنم چه خوب است, هر که

حسین بن زهرا برایش نباشد 

مگر می شود؟نه…نه… امکان ندارد

خدا باشد و کربلایش نباشد 

خدایی که دار و ندارش حسین است

مگر می شود خون بهایش نباشد؟ 

یقین کشتی او نجاتی ندارد

اگر خواهرش ناخدایش نباشد 

حسین آمد و بال ها گریه کردند

تمامی گودال ها گریه کردند 

پر ما کجا؟… وسعت آسمانت؟

پریدن کجا؟… قبه ی لامکانت؟ 

حسن هم به پای تو قد راست می کرد

ادب داشت, پیشت امام زمانت 

تو بالا نشینی, چگونه نباشد

سر شانه های پیمبر مکانت؟

تویی سنّت هفت تکبیر احرام

نبی منتظر شد بچرخد زبانت 

شما هر دو در حالت ارتزاقید

اگر می گذارد دهان بر دهانت 

خدا بهتر از تو ندارد اگر داشت

یقین کن که می داد روزی نشانت 

خداوند مثل تو دیگر ندارد

شبیه تو دارد اگر, خب بیارد 

من و سال ها جستجویت, حسین جان

من و منّت گفتگویت, حسین جان 

مگر می شود من به پایت نیفتم

من و سجده بر خاک کویت, حسین جان

من عادت ندارم شبی بی تو باشم

من و هیئت کو به کویت, حسین جان 

گلوی تو عادت به نیزه ندارد

به قربان زیر گلویت, حسین جان 

چقدر آه گفتی, جوابت ندادند

چقدر آب گفتی و آبت ندادند

 علی اکبر لطیفیان

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا