شعر ولادت امام زمان (عج)

امِّید فاطمه

 

دل دل  نکن که می رسد ازدلبرم خبر

شام فراق می رود و می شود سحر

چیزی نمانده تا برسد منجیِّ بشر

چیزی نمانده گلشن زهرا دهد ثمر

عید وصال آمده و لحظه ی ظفر

 

مژده بده که شد حسن عسگری پدر

 

کعبه به گوش باش که منجی رسیده است

قلب تمام عالم امکان تپیده است

در سامرا امید  خدا آفریدهاست

خورشید روی دامن نرگس دمیده است

عالم دم ِ محمّدیّش را شنیده است

 

قرآن نشسته بر لب قرآن دادگر

 

قرآن بخوان که حسرت کعبه صدای توست

رویای عرش زمزمه ی ربّنای توست

تیغ امیر خیبرو خندق برای توست

امِّید فاطمه به دم رونمای توست

شش گوشه در تب سفر کربلای توست

 

همراهخود مرا به سوی نینوا ببر

 

دین با حضور ناب تو تکمیل می شود

با تو بساط توطئه  تعطیل میشود

وای از فراق یار که تحمیل می شود

اشکم برای آمدنت نیل می شود

امسال هم بدون تو تحویل می شود

 

نوروز انتظار شد و غصِّه بیشتر

 

دردانه ی زمین و زمان صاحب الزّمان

امّید قلب مادر سادات و شیعیان

کعبه گرفته با هوس دیدنت زبان

مانده به راه آمدنت چشم عاشقان

یا حیدری بگو و دلم را بده تکان

 

حیدر مدد بگو و بیا صاحبِ نظر

 

در دولت تو عدل علی می کند ظهور

حال و هوای فاطمیّه می شود صبور

دست کریم تو به دلم می دهد شعور

کرب و بلاست مقصد این کاروان نور

تو می رسی که دم بزند جمعه از غرور

 

 تو می دهی به آه غریبانه ام اثر

حسین ایمانی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا