شعر وفات حضرت خدیجه (س)
به روی زندگی خویش پا گذاشته است
قریش را به خداوند وا گذاشته است
از آن زمان که مسلمان شده است جانش را
دراختیار رسول خدا گذاشته است
اگر چه سنگ به احمد زدند اما او
به زخمهای پیمبر دوا گذاشته است
قد خدیجه به پای پیمبرش خم شد
اگر که دست به روی عصا گذاشته است
دعا نکرد برای خودش دعایش را
برای خانه همسایه ها گذاشته است
تمام روز برای فقیر نان می پخت
چقدر وقت برای گدا گذاشته است
کریمه بود و کرم داشت و کرامت را
برای ایل و تبارش بجا گذاشته است
خدا چه دید در این زن که نام پاکش را
خدیجه مادر خیر النسا گذاشته است
مقدمات عروسی فاطمه با اوست
کنار رخت عروسی حنا گذاشته است
خدا اجازه نداده است بی کفن باشد
برای دفن خدیجه عبا گذاشته است
آرش براری