گدای شاه جهانم

گدای کوی شمایم همین مرا کافی است

برای نوکرتان منصب گدا کافی است

همیشه آن چه طلب کرده ام به مندادی

همیشه آن چه به من داده ای شماکافی است

همیشه باور من بوده بعد عاشورا

رضای قلب شما از حضور ما کافی است

دعا بکن که نگردم دوباره اهل گناه

برای نوکری چون من همین دعا کافیاست

برای ماه محرم اگر که مقدور است

مرا دوباره ببر سوی کربلا کافیاست

برای ماه محرم که کربلا هوس است

برای ماه صفر مشهدالرضا کافی است

اگرچه لایق دیدارتان نخواهم بود

ولی شبانه تو در خواب من بیا کافیاست

به هر بهانه در خانه ی تو می آیم

برای سائل تو این بهانه ها کافیاست

برای منتظرانت ظهور کافی نیست

ولی شهادت در محضر شما کافی است

دعای خیر شما بوده است هستی من

گدای شاه جهانم همین مرا کافی است

به عشق جد غریبت کفن نمی خواهم

لباس مشکی ام و شال روضه ها کافیاست 

حمید ضیاءیزدی