شعر شهادت امام رضا (ع)

آقای من

آشفته تر از من کسی در بین مردم نیست
پیداست در اینجا کسی جز من چنین گم نیست

دورم نکن از خود بیا آتش بزن جان را
این استخوان ها در حد یک مشت هیزم نیست؟

تا مهرتو جا در دلم وا کرد فهمیدم
عشق بدون تو به جز سو تفاهم نیست

تا دارمت حتی به حاتم رو نخواهم زد
آنجا که دریا هست پس جای تیمم نیست

جلد حرم بودن دلیل بهتری دارد
چشم کبوترهای تو دنبال گندم نیست

وقتی که چشم پنجره ابریست یعنی که
فولادهم اینجا درونش بی تلاطم نیست

بیهوده دنیا رو نمیگردم که درمانم
در نسخه ای غیر از بلیط مشهد و قم نیست

شیراز،مشهد،قم،مسیر مطلع الشمس است
ایران به غیر از خانه خورشید هفتم نیست

 منصوره محمدی مزینان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا