آقا به جان حضرت زهرا ظهور کن
گریه مرا دچار تنزل نمیکند
بیچاره آنکه بر تو توسل نمی کند
جز نام تو به روی لبم گل نمیکند
دل دوری از تو را که تحمل نمی کند
پس زودتر بیا و مرا غرق نور کن
آقا به جان حضرت زهرا ظهور کن
اعمال من میان من و تو حجاب شد
سهمم ز جاده های غریبه سراب شد
نوکر به هر که غیر تو رو زد جواب شد
از بس برات نامه نوشتم کتاب شد
من را غبار هم به حسابم بیاوری
حاشا هوس کنم بروم جای دیگری
من که برای دیدن تو در تلاطمم
در بین عاشقان تو یک ذره ام گُمم
غم میچکد بدون تو از هر تبسمم
عمری ست که فراریِ از حرف مردمم
در سیر انتظار تو طعنه شنیده ام
آقا بیا که از همه عالم بریده ام
موجی شکسته ام،که سوی بحر راهی ام
دست مرا بگیر که غرق تباهی ام
شرمنده که نمردم از این رو سیاهی ام
رحمی کنید بر من و بر بی پناهی ام
شرمنده ام برایت اگر دردسر شدم
ماندم به روی دست تو کلا ضرر شدم
کاری نمیکنم شده ام ادعا فقط
از من خطا رسیده و از تو دعا فقط
دلبسته ام به تو به همین روضه ها فقط
من را حواله ام بده به کربلا فقط
بی کربلا بهشت برایم جهنم است
شبهای جمعه کرب و بلا قبلهء غم است
شبهای جمعه فاطمه گودال میرود
شبهای جمعه فاطمه از حال میرود
بهمن ترکمانی