شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

آیت الله که بی حب علی…

   درجهان منصب شاهی به گدایان زمان کارش نیست

چونبجز رشته نخی ارزش و سرمایه ی  بازارش نیست

خاک وافلاک جدایند و زهم فاصله دارند زیاد

غنچه یگل به خودش نازد و مقیاس به یک خارش نیست

خواستبا یک نفر الله چنین معرکه راختم کند

دیدبین همه بهتر به جز ازحیدر کرارش نیست

حیدرآناست که با نان جوین ,مردگدا ,درصحرا

هم غذابرسر یک سفره شدن,درنظرش عارش نیست

یکابوذر,دوم عمّار وسه سلمان وچهارم مقداد

پنج,میثمکه به جزپنج نفر ,هیچ کسی یارش نیست

بینیاران وعزیزان همه از عالم زر تا حالا

مثلزهرا احدی درخط او یار وفادارش نیست

آیتالله که بی حب علی مدّعیِ فتوا شد

او بهاندازه ی یک دانه ی ارزن گوهری بارش نیست

بسفضیلت زعلی گفته شده ازهمه کس درتار یخ

پس دگرجرأت وهم فرصت وهم قدرت انکارش نیست

داربرپاستوفرزندعلی, مهدی زهرا تنهاست

حیفازین دارکه برپاست,ولی میثم تمارش نیست

سید مهدی جلالی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۲ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا