شعر شهادت امام حسن (ع)

امان

به هجران و به هر تأخیر در دیدار حساسند
پسرها روی مادرهای خود بسیار حساسند

نباید هیچ چشم ناروایی دورشان باشد
به نامحرم، به حتی خندهٔ أغیار حساسند

تب ناموس دارند و رگ غیرت به تن دارند
به فتنه هایِ بین کوچه و بازار حساسند

امان از لحظه ای که چادر مادر شود خاکی
به ضرب تازیانه، حملهٔ مسمار حساسند

به آتش، بغض، درب سوخته، بر طعنه و توهین
به هر چیزی که مادر را دهد آزار حساسند

به پهلوی لگد خورده، به بازوی ورم کرده
به چشمانش که از سیلی ببیند تار حساسند

به آن لحظه که برمیخیزد از بستر! به وقتی که-
-عصای دست مادر میشود دیوار حساسند

از آنکس که جسارت کرده بیزار و غضبناکند
به حالِ زارِ مادر بینهایت بار حساسند

تمام آنچه را گفتم امام مجتبی(ع) دیده ست
پسرها وقت غم-دیدن به هر اقرار حساسند

جوان بود و محاسن شد سفید از آن غم پنهان
از اینجا میشود فهمید بر اسرار حساسند

مغیره(لع) خوب میدانست احوالِ پسرها را
که روی اشک های مادرِ بیمار حساسند!

مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا