شعر محرم و صفرشعر مصائب اسارت شامشعر مصائب اسارت كوفه
ای به خون غلطان تنت! ای بر سر نی ها سرت!
ای به خون غلطان تنت! ای بر سر نی ها سرت!
عالمی دارند شب ها کودکانت با سرت
قدر یک بوسه ز عرش نیزه ها پایین بیا
مانده راهی بس دراز از خیمه ما تا سرت
دخترت می گفت بر نی چشم می بندی از او
گفت آیا قهر کرده – ای پدر! – با ما سرت؟
گاه روی نیزه, گاهی طشت, گاهی در تنور
دیده خواهد شد کجا ای خوش سفر! فردا سرت؟
تشنگی و خستگی, داغ اسارت, کودکان
هر مصیبت را تحمل کرده ام اما سرت…
سر نمی کوبیدم از داغ غمت بر محملی
این جماعت گر نمی کردند بازی با سرت
پیمان طالبى