شعر مناجات امام حسين (ع)

بانوی آب

امشب زبان یاوه زنی لال و بیصداست

جلُّ و جلال و جلوه و اِجلال باخداست

تمثال نور حق روی دستپیمبراست

زهرا خدانماست ولی مست حیدراست

مست شراب ناب وِلایابوتراب

بانوی آب و طُرِّه ی طولای آفتاب

آب است و آفتاب و کویری به نامدل

باران و شرح شورغدیریُّ و آب وگِل

خِشت سِرشت ساختنم باقیِّگِلیست

که بی گمان مَصالحی ازخلقت علیست

بی نام نه!!!  غلامم و بانامحیدرم

عینروایت است که زهراست مادرم

قلبم به عشق مادرسادات میزند

هرشب سری به قبله ی حاجات می زند

بعد از نمازِ یومیِّه هنگام زمزمهست

سُبُّوحسینه سفره ی تسبیح فاطمه ست

بااین تبرُّکیِّ رسول و بتولعشق

ناقابلم!!!نوای دلم!!! شد قبول عشق

یا فاطرم  به واسطه ینورفاطمه

داده به درد سینه ی رنجور خاتمه

تسبیح فاطمیُّ و دَم فاطمیِّهچیست؟!

دارالشِّفای درد دل شیعه ی علیست

شال عزا درآمد و حالم عوضنشد!!!

شعروشعاروشوروخیالم عوض نشد!!!

حال و هوای شادیُّ و شوقوسرودنیست

خوش باش و فکرکُن بَروُرویی کبودنیست

هیزم کجاست؟؟؟خانه یمولانسوخت!!!نه…

دین را کسی به قیمت دنیافروخت؟!نه…

قدِّ کمان برای جوان اینکه ضایعهست!!!

یاسی لطیف و ضربه برآن؟!اینکه فاجعه ست

تنها دعای مادرما  عهد و ندبهاست

تنها دوای کوثرما   عید کعبه است

دنبال مَرهم پر و پهلو و سینهام

چشم انتظار مُهر تقاص مدینه ام

چشمم به راه آمدنت پیر شدبیا

از زندگی عموحسنت سیرشد بیا

امِّید قلب فاطمه   آقایآسمان

الغوث    العجل     مددی صاحب الزَّمان

 حسین ایمانی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا