بده اشک محرم
بی قرار و خراب سلطانم
مست مست شراب سلطانم
من یکی از هزار مدیونه
کرم بی حساب سلطانم
داده ام یک سلام و باز امشب
من خمار جواب سلطانم
نوکر خانه اباصلت و
بندگان جناب سلطانم
دوره گرد قدیمی صحنه
کوثر و انقلاب سلطانم
زنده ام زیر سایه کرمش
خوش به حال مجاور حرمش
ریزد از اسم اعظمش برکت
عادت او عطای بی منت
مومن و کافر از رضا دیدند
مهربانی , محبت و رافت
احدی را نمی برد از یاد
چه قدر با وفاست این حضرت
می روند از حرم همه خوشحال
بس که او زود می دهد حاجت
به تمام قبیله و نسله
دشمن ثامن الحجج لعنت
همه جا ذکر خیر این آقاست
پرچم معجزات او بالاست
السلام علیک یا سلطان
آمده سوی تو گدا سلطان
جان مولا دل مریض مرا
بده امشب خودت شفا سلطان
نوش جان و حلال معرفتت
این همه صحن با صفا سلطان
هیچ کاخی ندیده تا این حد
ازدحام و بر و بیا سلطان
رو نداده شبیه تو شاهی
به گرفتار و بی نوا سلطان
تو همانی که محشری الحق
یادگاری حیدری الحق
منم آقا فدایی سر تو
خاکبوس و غلام و نوکر تو
خستگی می رود ز پیکر من
می دهم تا سلام محضر تو
کاش هر روز زائرت بودم
کاش می شد شوم کبوتر تو
ما همه خانوادگی هستیم
سائل مرقد مطهر تو
باز امشب هوایی حرمم
مستحق گدایی حرمم
تو مرا بنده خدا کردی
گره ها را همیشه وا کردی
من شکستم دل تو را اما
تو برایم فقط دعا کردی
دل من را نگاه کن ای که
سنگ را بهتر از طلا کردی
آمدی و تمام ایران را
نوکر شاه کربلا کردی
چه قدر کربلا به ما دادی
چه قدر درد را دوا کردی
دست لطفی بکش به روی سرم
بده اشک محرم و صفرم
محمد حسین رحیمیان