شعر شهادت امام باقر (ع)
در کربلا دیدم
من زاده ی زین العابدینم
عالِم به تمام علم و دینم
من نور دو چشم مرتضایم
من نقطه ی نام مصطفایم
یکتا گل گلشن رسولم
پرورده ی زاده ی بتولم
از کرب و بلا خاطره دارم
از قافله صد خاطره دارم
دیدم که چگونه خیمه ها سوخت
بر حال دل عمه دلم سوخت
دیدم که هراسان و پریشان
می گشت به دنبال یتیمان
دیدم که نشسته بود تنها
بالای سر حسین , زهرا
دیدم که عدو چه ظالمانه
میزد به سکینه تازیانه
دیدم پدرم در آتش تب
می سوخت بسان شمع در شب
در شام بسی ستم کشیدم
هجده گل سر بریده دیدم
از بام به جای گل خوش رنگ
میریخت به روی سر ما سنگ
در اوج غم و رنجِ اسارت
دیدم که به عمه شد جسارت
سعید خرازی