شعر مدح امام حسين (ع)شعر مدح و مناجات
ذکرِ حُسین
انـدازه ی بـزرگــیِ لطفـت عدد نـبود
در ذهن سائلی که گـدایی بلد نـبود
دریافت , وقـت رو زدنِ خـود نیازمنـد
ذکرِ حُسین هیچ کَم از یا صَمَد نـبود
دست تو خورد بر سر دوشم, ز گرمی اش
فهمید دل که ضربه ی تو دست رد نـبود
از بس بدم , اگر تو رفـیقم نمی شدی
هـرگز کسی انیس دلــم تا ابد نـبود
در ذهن من که مَظهَر بودن تویی و بس
بی تو تمام هستیِ من می شود”نـبود”
می خواستم به پات بیفتد جـنازه ام
ای کـاش وعده گاه تو زیـرِ لَحَـد نـبود
…
در وصف خوبی تو همین جمله کافی است
غـیر از حرام زاده کسی با تو بد نـبود
خون تو بهـترین سَنـدِ غربت علی ست
بر آنکه گفـته فاطمیه , مُسـتَند نـبود
محمّد قاسمی