شعر مناجات با خدا

تحویلم بگیر

گفتند هرکس تا دم این در میاید..
هرکس که باشد پاک از آن در میاید!

باید مرا امشب ببخشی نه نیاور!
این‌کارهای سخت از تو برمیاید

از اول شب منتظر بودی بیایم
گفتی اگر دیر آمده آخر میاید

موی سپیدم را ببین نزدیک مرگم
از مرگ خود گفتن به من دیگر میاید

باور نمیکردم که تحویلم بگیری
مولا مگر به دیدن نوکر‌ میاید؟!

این سنگ بی قیمت فقط از برکت تو..
آمد به جایی که فقط گوهر میاید

ما مرد و زن ها نوکران اهل بیتیم
اینجا فقط فضه فقط قنبر میاید

خوب و بد ما را علی امشب خریده
خیر علی حتی به خشک و تر میاید

نام علی بر لب بیار و در نجف باش
هی در بزن! هی در بزن! حیدر میاید

العفو یارب بالحسین العفو العفو
گفتم حسین و باز حرف سر میاید

از گوشه گودال پاشو شمر آمد
دارد ته گودال با خنجر میاید

با خنجرش هی میزند روی لبانت
دارد صدای ناله ی مادر میاید

ذبح تو کار چند ضربه پشت هم بود
هی ضربه ها از قبل محکم‌تر میامد

قتل تو قتل صبر بود ای داد بیداد
هرکس تورا با شیوه ای نو زجر میداد

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا