شعر شهادت طفلان حضرت زينب (س)
سنگین دلان شام
سنگین دلان شام تو را سنگ می زنند
گاهی تورا وگاه مرا سنگ می زنند
آید صدای نالۀ زهرا به گوش من
ازروی بام تا که تورا سنگ می زنند
سنگم اگر زنند ندارن غمی ولی
براین سربریده چرا سنگ می زنند
گوئی به جاهلیت خود باز گشته اند
برعترت رسول خدا سنگ می زنند
تصویر خویش را همه انکار می کنند
کینه دلند وآینه را سنگ می زنند
چون قوم ابرهه به سوی کعبه آمدند
برقبله گاه اهل ولاسنگ می زنند
گاهی به اشک دیدۀ ما خنده می کنند
گاهی به جان خستۀ ماسنگ می زنند
حز جلوۀ خدا چه دراین چهره دیده اند
آخرچرا به وجه خداسنگ می زنند
خون گریه کن «وفائی» که این مردم حقیر
برکودکان دیده بلا سنگ می زنند
سید هاشم وفایی
سلام، موفق و موید باشید. التماس دعا/ یازهرا ?