شعر شهادت امام جواد الائمه(ع)
رزمنده ی عشقم مرا همسنگرى نیست
مادر نه, فرزندى نه, یار و همسرى نیست
جز مرگِ غربت با دل صد پاره از غم
بهر نجات از غصه راه بهترى نیست
غربت ببین فریاد من بر آسمان است
اما چه سازم قاتلم را باورى نیست
جان دادم و دست خودى در کار باشد
زهر خودى خوردم که زهر دیگرى نیست
جز خاکهاى حجره ی در بسته و, جز
خون جگر از بهر این دل یاورى نیست
هر قطره ی خون دلم این نکته گوید:
یاس سپید عشق که نیلوفرى نیست
با نیشخند طعنه ها سوراخ شد دل
وا حسرتا گر ضربت میخ درى نیست
من مرغ عشق کوثر از نسل رضایم
کنج قفس از من به جز مشت پرى نیست
تا که بدامانش بگیرد این سرم را
جان مى دهم اما کنارم مادرى نیست
بالاى جسم نیمه جانم کف زنانند
شادى چرا؟ این شیوه ی غم پرورى نیست !
با یاد جدّم از عطش مى سوزد این دل
لبها ترک خورده ولى آب آورى نیست
در آفتاب بام, جسمم را گذارید
بهر سم اسبان مرا گر پیکرى نیست
سید محمد میرهاشمی