شعر مدح امیرالمومنین (ع)
اگر که جامه ی مردی تمام ابریشمین باشد
وگر سر تا به پای او زر و در و نگین باشد
اگر او مالک ملک عراق و هند و چین باشد
بسوزد در دل دوزخ چو هیزم آتشین باشد
اگر او دشمن مولا امیرالمومنین باشد
مقام آدمی سر هست و حیدر سرنشین باشد
بدون اذن چشمانش زمان از کار می افتد
و بی حب علی جنت میان نار می افتد
تمام ضربهای عقل در اعشار می افتد
و با امر علی از هر درختی بار می افتد
به لب های خدا از خلقت او آفرین باشد
مقام آدمی سر هست و حیدر سرنشین باشد
نجف انگور و اشک چشم من هم آب انگور و
کمشکات است وجه الله و مولا مرجع نور و
اگر که مرتضی خواهد ملخ در بطن زنبور و
و لوح عشق با دست علی شد موم و ممهور و
امام اول عالم , وصی آخرین باشد
مقام آدمی سر هست و حیدر سرنشین باشد
برای جسم بیجان “یا علی” مانند اکثیر است
به مدحش تا ابد نون و قلم در حال تحریر است
به واللهه قسم جبریل , کارش به علی گیر است
نگر بر دانه ی گندم علی در حال تکثیر است
نظر بر سوره ی “یاسین” علی آن حرف “سین” باشد
مقام آدمی سر هست و حیدر سرنشین باشد
قسم بر هر که از جامش به جانش حرف حق را زد
هر آنکس که در این دنیا ز جانش دم ز مولا زد
خدا پرونده ی او را به خط حیدر امضا زد
و بعد از آن علی خود آمد و آن برگه را تا زد
اگر مولا نمک پاشد , نمک چون انگبین باشد
مقام آدمی سر هست و حیدر سرنشین باشد
جعفر ابوالفتحی