شعر مناجات امام حسين (ع)

غیرت حیدر

ماندهبودم, غیرت حیدر به فریادم رسید

دروداعی تلخ, پیغمبر به فریادم رسید

طاقتمرا خواهش اکبر, در آن ظهر عطش

بردهبود از دست, انگشتر به فریادم رسید


انتخابیسخت, حالم را پریشان کرده بود

شورمیدان­داری اکبر به فریادم رسید


تابکوبم پرچم فریاد را بر بام ماه


کودکشش ماهه ام – اصغر – به فریادم رسید


تابماند جاودان در خاک این فریاد سرخ


خیمهآتش گشت و خاکستر به فریادم رسید


نیزهها و تیرها و تیغ ها کاری نکرد


تشنهبودم وصل را خنجر به فریادم رسید


جبرئیلآمد: بخوان! قرآن بخوان, بی سر! بخوان!


منبریاز نیزه دیدم , سر به فریادم رسید

علیرضا قزوه  

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا