شعر مصائب اسارت كوفه

قلم به دست گرفتم

قلم به دست گرفتم که ماجرا بنویسم

غریب‌وار پیامی به آشنا بنویسم

نرفته یک غمی از دل, غمی دگر رسد از راه
ز خانه‌ی دل تنگ و برو بیا بنویسم

غریبی من و دل را کسی چه داند و بهتر
که مویه‌های غریبانه با رضا بنویسم

پی رضای امام رئوف بودم و گفتم
روم به توس ولیکن ز کربلا بنویسم

به یاد کودکی و درس و مشق و مدرسه افتم
دوباره مشق ز بابا و طفل و آ بنویسم

چه کودکانه و خوش‌باورانه بود و فسانه
نه آبی آمد و نه یادی و من چرا بنویسم؟

گهی ز پشت حسین و گهی ز فرق اباالفضل
یکی‌یکی که شنیدم, دو تا دو تا بنویسم

به یاد قامت عباس و دست و همت سقا
رسا اگر چه نگویم ولی رسا بنویسم

به جای دست روی چشم تیر نهادم
مرکبی ز بصیرت بیار تا بنویسم

به فرش خاک بیابان, به عرش نیزه دونان
تنی جدا بسرایم, سری جدا بنویسم

چه بر سر تنش آمد؟ ز من مپرس که باید
ز توتیا شده در چشم بوریا بنویسم

بنی‌اسد بگذارید من به قبر شهیدان
غزل نه قطعه از آن قطعه‌قطعه‌ها بنویسم

ز نوک نیزه و کنج تنور و دیر نصارا
تمام سیر و سفر بود, از کجا بنویسم؟

چه‌ها گذشت به بزم یزید با دل زینب
شراب را بگذارم کباب را بنویسم

لبی لبالب قرآن, لبی به طعنه و طغیان
دگر مپرس سزا نیست ناسزا بنویسم

 

علی انسانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫۳ دیدگاه ها

  1. بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام و عرض ادب
    با چند شعر به روزم
    مطلع اشعار:
    ۱_برسینه اش نشست و نفس انقطاع شد
    در بین گرگها سر ِ جسمش نزاع شد(صمد علیزاده)
    ________
    ۲_ گُل ِ پژمرده پژمردن ندارد
    ز پا افتاده پا خوردن ندارد(علی اکبر لطیفیان)
    ______
    ۳_ دستی کریم هست که نذر خدا شود
    وقتی نیاز بود ، به وقتش جدا شود(علی صالحی)
    ______
    ۴- سفت بستیدش به روی نیزه ها بازش کنید
    دردش آمد این زبان بسته کمی نازش کنید(علی صالحی)
    ______
    ۵_ تمام دشت به حالم نظاره میکردند
    به یکدگر پی ِ غارت اشاره میکردند(محمد حسن بیات لو)
    ______
    ۶_ برای روضه خوانی ات آقا نه روضه خوان کافیست
    نه چشم های بهاریِ این و آن کافیست(علی اکبر لطیفیان)
    ______
    ۷_ تقصیر من که نیست دلم شور میزند
    بگذار لحظه ای تو خودت را به جای من
    _______

    ۸_ تو میشوی مسیح که بیمار نیستم
    دیگر از این به بعد گرفتار نیستم(علی اکبر لطیفیان)
    _______
    ۹_ روحی که کُنَد گریه به تو روح لطیفی ست
    نفْسی که نرفته رهِ تو نفس ضعیفی ست
    _______
    ۱۰_ آسمان بهر تو ای رُکن ِکسا دیواری
    هوس پر زدنت بود و دعا دیـواری(رضا دین پرور)
    _______
    ۱۱ _بـاید بـرای مــثــل تو گــریـانـمـان کـنـند
    هــم صــبــح هم غروب پریشانمان کنند(علی اکبر لطیفیان)
    (التماس دعا)

    سلام.خیلی چااااااااااااااااااااااااااااااااااکریم?

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا