شعر شهادت حضرت ام البنين (س)
مادر برایت گریه میکند
وقتی که با صدای رسا گریه میکند
گویا تمام کرب و بلا گریه میکند
راحت بخواب مشک تو خالی نمانده است
مادر نشسته مشک تو را گریه میکند
با یاد دست های تو هی سینه میزند
زیر علم برای شما گریه میکند
وقتی به روی فرق سرش مُشت میزند
حتما از آن عمود جفا گریه میکند
مادر فدای روی خجالت کشیده ات!!!
زهرا برای تو بخدا گریه میکند
مادر چه شد که باز نگشتی به خیمهها
دیدی که شیر خوار خدا گریه میکند؟!
یک دست تو که بر سر راه حسین بود
آن دست دیگرت به کجا گریه میکند
آن دست را مدینه به یک کوچه دیدکه-
بر روی دست مادر ما گریه میکند
مادر فدای ناز وفایت شود ببین
ام الوفا برای وفا گریه میکند
من پا شدم که راه بیفتم, قدم شکست
حالا حسین در همه جا گریه میکند
اکبر رشیدی
قلب زهرا و پیمبر شاد باد
خانه ی ام البنین آباد باد
گل گلی آورده نامش یاس بود
باب حاجت حضرت عباس بود
آمده سردار، سرداری کند
لشکر حق را علمداری کند
زانوانش خم به پیش پیر عشق
پنجه اش در قبضه ی شمشیر عشق
(خوانده شده توسط آقا سید جواد ذاکر)