ماه آمده است
عاشق شدن اگر چه مرا دردِ سر شده
دلدادگی اگر چه به جانم شرر شده
شادم که رزقِ نوکری ام بیشتر شده
پیکِ نسیم راویِ این خوش خبر شده
بُنیانگذار عشق دوباره پدر شده
کرده غُرُق دوباره فرشته مدینه را
رنگین کمان کشیده حصار این زمینه را
ماه آمده است تا که ببیند قرینه را
خواهر شده است شور گرفته سکینه را
طوبایِ فاطمی چقدر پُر ثمر شده
این بزم را برای تعبد می آوریم
این یادواره را به تَعدُد می آوریم
در سررسید شیعه اگر شد می آوریم
ذکر رقیه را به تشهد می آوریم
سجاده یِ حسین پُر از زیب و فَر شده
عطر شراب آمدو کوثر به جام کرد
رِجعت نموده فاطمه باید قیام کرد
باید شبیه فاطمه اش احترام کرد
اورا عمو به نیَّتِ زهرا سلام کرد
در این خصوص بیتِ ولا هم نظر شده،
این جشنِ نو رسیده سراسر چه دیدنی است
زینب گرفته نغمه ی مادر چه دیدنی است
ذوقِ برادرانه یِ اکبر چه دیدنی است
بازار هدیه هایِ مکرر چه دیدنی است
پایین گاهواره ببین پر گهر شده
پس لرزه های هر غزل عاشقانه اوست
لب وا که می کند طَرَبِ هر ترانه اوست
عمرش اگر سه سال ولی بی کرانه اوست
دل از حسین می برد و نازدانه اوست
حالا رسیده بهر پدر بال و پر شده
دختر مگو بگو که پریچهره ی حسین
شیرین ترین نبات سر سفره ی حسین
بر روی شانه هم قدمِ عمره ی حسین
با خاک پاش طلا، نقره ی حسین
پایش پر آبله است ولی نرخِ زر شده
آئینه دار آیه ی کوثر رقیه است
بابا بزرگ ساقی و ساغر رقیه است
کوچک ولی بزرگیِ محشر رقیه است
در رزمِ گریه مرد دلاور رقیه است
دشمن ز ترس گریه ی او در خطر شده
چادر نماز روی سرش سایبان ماست
چادر که سوخت، نوحه به روی زبان ماست
محشر که مُهرِ مانده به راهی نشانِ ماست
آنجا رقیه راحت روح و روان ماست
مِهرش برای آتش دوزخ سپر شده
شکر خدا که مستِ دَمِ این سه ساله ایم
ریزه خور یَمِ کرم این سه ساله ایم
دلداده ایم و غرق غمِ این سه ساله ایم
آری مدافع حرم این سه ساله ایم
رحمت به نوکرش که چنین مفتخر شده
طفل سه ساله را که به نیرو نمی کِشَند
او را میانِ بزم هیاهو نمی کِشَند
مویی که پیچ خورده زِ پهلو نمی کشند
اصلا زِ پشت سر که ز گیسو نمی کِشَند
شَهزاده بودو در به در هر گذر شده
مجتبی صمدی شهاب