شعر تخريب بقيع

مصیبت حضرت ام البنین(س)

خاک بقیع و صورت غمهای کربلا

انگشت و نقش قصِّه ی صحرای کربلا

امُّ البنین بی پسر و روضه های سر

امُّ البنین و  غصِّهی سقّای کربلا

حرف ازسه ماهپاره و شقُّ القمرنبود

حرفی نبود     جز غم ِ مولای کربلا

مبهوت ومات عشق ووفایش مدینه بود

عشق است مشق روی نی ازنای کربلا

عبّاس را فداییِّ فرزند یاس کرد

لالائیَّش علی ُّو    دلش جای کربلا

باافتخار گفت کنیزم   عزیزشد

این هم   مقام خدمت آقای کربلا

بی بی ِّ کربلا که به اوگفت مادرم

تکلیف شد به اهل تولّای کربلا

جانها فدای حضرت امُّ البنین که کرد

دار وندار زندگی اهدای کربلا

پهلو به نیزه زد سرساقیُّ وخیمه گفت

وا شد خدا به مجلس می   پای کربلا

ایثار انتظار تورا می کشد بیا

دریاب عشق تشنه ی دریای کربلا

حسین ایمانی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا