شعر اربعینشعر محرم و صفر

مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند

مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند   
در همان گوشه گودال, فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من   
دشمنانم همگی گریه برایم کردند


من که خود, راهنمای همه عالم بودم   
سر خونین تو را راهنمایم کردند!
هر کجا خواستم از پای در افتم, دیدم   
کودکان دست گشودند و دعایم کردند
خجلم از تو که گم گشته امانت‌هایت   
بر سر خار دویدند و صدایم کردند
گریه‌ها داشتم از دوری روی تو, ولی   
خنده‌ها بود که بر اشک عزایم کردند
همرهانم که گرفتند غبار از محمل   
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دَم مرگ, طرفدار تو بودم ای دوست   
دشمنان, یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّت من بود حسین
که پیام آور خون شهدایم کردند
“میثمم” کوس شهی بر همه عالم زده‌ام
سرفرازم که در این کوی, گدایم کردند

شاعر : غلامرضا سازگار

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا