شعر شهادت حضرت زهرا (س)

نوکری رسم است

در آن قبیله که یک عمر نوکری رسم است

به اسم اعظم تو کیمیاگری رسم است

غلام ایل و تبارت شدم ز کودکی ام

که در قبیله ی تو ذره پروری رسم است

حرم نداری و وقتی نمی شود بپرم

شکسته بال شدن چون کبوتری رسم است

سلام دادن ما بر قد شکسته ی تو

در این حسینیه ها پای هر دری رسم است

شبیه گریه ی تو گریه های مادرها

زداغ کوچه فقط زیر روسری رسم است

ز چشم زخمی خود کار میکشی بانو

حسین و گریه بر او روز آخری رسم است

مرا ز کوچه به گودال نیزه ها بردی

گریز روضه زدن جای دیگری رسم است

شکست پهلوی مردی میان یک گودال

که سهم بردن از ارث مادری رسم است

 محسن حنیفی

 

 

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا