چون درختی که تبر خورد و در آخر در شد
چون درختی که تبر خورد و در آخر در شد
آخرش حاصل پرواز کبوتر, پر شد
نَسَبِ گنبد و مرقد به تولای حسین
دو النگوی سر عقدِ دوتا مادر شد
بقره,مائده,انعام,فلق…قرآن هم
همه دیدند که کوچک شده اش کوثر شد
اینکه زهرا وسط شهر نبی سیلی خورد
هتک حرمت به خود حضرت پیغمبر شد
الگوی سینه زنان عابس و در کرب و بلا
جُوْن» در بین شهیدان نسبش نوکر شد
طیّب و جون و اباصلت غلامند اما
پدر نوکری آل علی قنبر شد
چون خداوند زمان را به عقب برگرداند
همه دیدند دلیل دوجهان حیدر شد
گاه ذهنی شد و گاهی عملی ریشه ی ظلم؛
گاه محسن شده و گاه علی اصغر شد
رنگ نیلیِ کبود آه به علم انساب
ریشه اش فکر کنم گونه ی یک دختر شد
مشک شد پوست درآن روز و سپس شد آهو
پس ابالفضل علی و علی آب آور شد
تیر برگشت به نیزار زمان رفت عقب
تکه تکه علی اصغر, علیِ اکبر شد
هرچه برگشت زمان سمت گذشته اما؛
همچنان دید پرستار فقط خواهر شد
کاسه هایی که شبی پشت دری صف بستند
عصر انگیزه ی غارتگری لشکر شد
گرچه در سجده بریدند ولی درواقع؛
آن قنوت نگران قاتل انگشتر شد
مهدی رحیمی زمستان
سلام.
یه سوال داشتم ازتون.
با اینکه کمتر از یک سال میشه که این سایت رو افتتاح کردید، راز موفقیتتون چیه که توی گوگل اولین نتایج سایت شماست؟
اگر امکان داره بنده رو هم راهنمایی کنید.
سلام دوست عزیز
ما کار خاصی انجام ندادیم این موفقیت هم لطف خدا و اهل بیته
سلام
ممنون از پاسختون.
ان شالله که هر روزتون بهتر از قبل باشه.
التماس دعا