شعر شهادت امام صادق (ع)
کاش میشد
کاش میشد برای شخص غریب
آسمان را چو بی قمر نکشند
کاش در نزد یک امام آنچه
جام بیغیرتی ست سر نکشند
کاش میشد امام در خانه
هتک حرمت نمیشده لاقل
کاش سجاده را به وقت نماز
از دم پای بی خبر نکشند
زخم کاری اگر به تن برسد
بعد یک مدتی شفا گیرد
تیغ صد بار بر بدن بکشند
ها ولی تیغ بر جگر نکشند
زخم اگر بر جگر کشیده شود
مرحمی غیر مرگ بر آن نیست
گر به آتش کشند یک قلبی را
کاش آن را پر از شرر نکشند
کل خانه بگیرد آتش و دود
یک درِ خانه شعله ور نشود
مرد آن خانه را شده ببرند
سینهای را به میخ در نکشند
صد جوان را کشان کشان ببرند
نکشانند پیرمردی را
گر کشاندند پیر مردی را
دختری را ولی دگر نکشند
بی عبا و بدون عمامه
وسط کوچهها شده ببرند
صد عمامه ز سر بیاندازند
معجری را دگر ز سر نکشند
سید محسن حبیب اله پور